رصد و کویر ابوزیدآباد

کویر، یه جای دیگست. خورشید داغش که می‌ره، یه سکوت عمیق و خنک جایگزینش میشه، سکوتى که فقط با صدای باد و شاید یه شغال مهربون شکسته میشه 🙂 اون شب هم تو کویر، یه شب جادویی بود که تا همیشه تو خاطرمون می‌مونه. بعدش هم کویرگردی و بازی و ... دیگه نگم براتون. آخرشم که مگه میشه از نزدیک کاشان گذشت و به باغ فین سر نزد؟! اصلاً خودتون ببینید...